ارتقای پاسگاه به کلانتری خواست مردم بندر شیرینو
گلایه و ناراحتی مردم از حذف طبقه سوم مرکز جامع سلامت بندر شیرینو
ساخت مجتمع فرهنگی در بندر شیرینو به یک مطالبه اجتماعی تبدیل شده است
بریده شدن نان صیادان و مشکلات معیشتی به دلیل عدم توجه به رفع مشکلات اسکله صیادی بندر شیرینو
کادر درمان و پرستاران و بهورزان بندر شیرینو تجلیل شدند
صبح شنبه، دانش آموزان مدرسه شهید رجایی بندر شیرینو به مدرسه نرفتند
همایش پیاده روی و ورزش صبحگاهی در گروه پدافندی بندر شیرینو
نخستین داروخانه بندر شیرینو افتتاح شد
مرکز خدمات جامع سلامت امام رضا(ع) بندر شیرینو در آینده نزدیک افتتاح میشود
توزیع اعتبارات در استان بوشهر عادلانه نیست
نشست صمیمی اعضای شورای اسلامی شیرینو با مدیرعامل محترم و مدیران پتروشیمی بوشهر
هتل فرساشیمی در بندر شیرینو / اما نیرو، از تهران جذب می شود / اقای فرماندار ، اقای دادستان ورود کنید
برای دومین سال پیاپی شرکت عملیات غیرصنعتی پازارگاد به عنوان روابط عمومی برتر کشور در حوزه ارتباطات رسانه ای کشور معرفی گردید.
ویژه برنامه جشن میلاد با سعادت حضرت زینب سلام الله علیها
فرمانده انتظامی استان بوشهر گفت: انبار دپوی کالای قاچاق در کنگان کشف شد.
رئیس کمیسیون فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شورای اسلامی بندر شیرینو درباره مسابقه کتابخوانی همراه با «خلاصه نویسی» به مناسبت روز کتاب خوانی اعلام داشت: علاقه مندان برای شرکت در این برنامه فرهنگی می توانند فایل PDF - نسخه الکترونیک را از سایت دریافت کنند و در این مسابقه شرکت کنند.
همزمان با عید سعید غدیر، عید امامت و ولایت مراسم جشن این عید فرخنده و بزرگ با حضور گسترده اقشار مختلف مردمی در سه محله مختلف بندر شیرینو برگزار شد.
به مناسبت فرا رسیدن دهه ولایت و عید سعید غدیر خم پرچم بزرگ منقش به عبارت مبارک “علی ولیالله” در محل میدان پرچم شیرینو به اهتزار درآمد.
دانلود کتاب قصه های سرزمین جم؛ دوره گرد عجیب معرفی کتاب قصه های سرزمین جم؛ دوره گرد عجیب کتاب قصه های سرزمین جم؛ دوره گرد عجیب داستانی فانتزی از زندگی پسری است که زندگی کاملا معمولی دارد، تا اینکه دست سرنوشت او را از جایی که هست برمیدارد و به دنیای دیگری میبرد. دنیایی که باید با […]
زینب کوهرو: من از همان بچگی پسر شر و شیطونی بودم.به قول دایی بزرگهام از دیوار راست بالا میروم.تمام فامیل یا بهتر بگویم تمام مردم محله میدانند که من خیلی نترس، شجاع و دیوانه هستم.با این سن کمم خیلی از بزرگترهای محل دل و جراتدارتر هستم.اگر کسی بگوید فلان جا خطر دارد و هیچ انسانی نباید برود من اولین کسی هستم که میروم.اصلا ترس ....
زینب کوهرو: به خانهی ویلایی روبه رویم خیره شده بودم.با باز شدن در ماشین نگاهم روی صورت خندان محمدحسین سُر خورد.دستش را سمتم دراز کرد و با سرخوشی گفت:«بانو خیال پیاده شدن ندارند؟!»لبخندی زدم، دستش را گرفتم و با احتیاط پایین آمدم.دوباره نگاهی به خانه انداختم و گفتم:«محمد، من هنوز دلم راضی...»نزاشت حرفم را تمام کنم، سریع گفت...
زینب کوهرو: پدر من، پدر پدرم، پدر پدر پدرم، پدر پدر پدر پدرم، خلاصه نسل اندر نسل خانوادهی من جاشو بودهاند و زندگیشان در دریا و ماهی و تور خلاصه میشود. پدرم میگوید پدر پدرش در زمان جوانی با زنی ازدواج کرده که نیمی از بدنش انسان و نیمی دیگر ماهی بوده. من این داستان […]